فهرست مطالب

Journal of Dental School
Volume:24 Issue: 4, 2007

  • تاریخ انتشار: 1385/11/12
  • تعداد عناوین: 17
|
  • نسرین اصفهانی زاده، حمیدرضا نادری صفحات 411-414
    سابقه و هدف
    افزایش حساسیت دندانی یکی از عوارض جانبی درمانهای پریودنتال متعاقب جرمگیری و جراحی است. در حال حاضر عوامل ضد حساسیت متعددی وجود دارند که اثربخشی آنها منوط به انجام مطالعات کلینیکی منظم و دقیق میباشد. هدف از این مطالعه بررسی اثر کلینیکی ژل نیترات پتاسیم (ایزودان) و سدیم فلوراید (فلوژل) در کاهش حساسیت دندانها متعاقب فاز اول درمان پریودنتال بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی از 16 بیمار واجد شرایط، پس از انجام فاز اول درمان پریودنتال آزمونهای حساسیت بعمل آمده و 274 دندان حساس به ثبت رسید. سپس به صورت تصادفی و چرخشی در یک کوآدرانت ژل ایزودان و در یک کوآدرانت ژل فلوژل به کار برده شد و یک کوآدرانت نیز به عنوان گروه شاهد برگزیده و در آن از هیچ مادهای استفاده نشد. یک هفته و دو هفته بعد، ایندکس پلاک و میزان حساسیت از طریق آزمونهای مزبور ارزیابی شده و داده های بدست آمده براساس آزمونهای آماری Mann - whitney و Chi-square مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    گروه های درمانی ایزودان و فلوژل بلافاصله پس از جرمگیری و هفته اول اختلاف معنی داری را با گروه شاهد در کاهش حساسیت نشان دادند در صورتیکه بین این دو گروه در طول مطالعه اختلاف معنی داری مشاهده نشد. همچنین در گروه ایزودان و شاهد بلافاصله بعد از جرمگیری و هفته دوم بعد از جرمگیری کاهش حساسیت از لحاظ آماری معنی دار بود، در صورتیکه بین دو گروه فلوژل و شاهد در همین فاصله زمانی این کاهش معنی دار نبود (05/0P>). کاهش پلاک ایندکس هم در هر گروه بین هفته اول و دوم معنیدار بود، اما این کاهش بین گروه های درمانی در همین فاصله زمانی معنیدار نبود.
    نتیجه گیری
    استفاده از ژل ایزودان و فلوژل در کاهش حساسیت دندانها موثر بوده و ماده ایزودان نسبت به فلوژل دارای اثر طولانیتری میباشد. همچنین با کنترل مناسب و دقیق پلاک میتوان درد و حساسیت را تا حدود زیادی کاهش داد.
    کلیدواژگان: حساسیت دندانی، نیترات پتاسیم سدیم فلوراید
  • محمد باصفا، فریبا شهری صفحات 415-423
    سابقه و هدف
    یکی از مشکلات طرحریزی درمانهای ارتودنسی در دسترس نبودن معیارهای سفالومتریک نرمال برای گروه ها و نواحی و سنین مختلف است. معیارهای موجود در مقالات و کتابها اغلب آنهایی هستند که برای نژادهای دیگر اعلام شده اند. این پژوهش با هدف مشخص نمودن معیارهای سفالومتریک کودکان مشهدی دارای اکلوژن نرمال و استفاده از آن در تشخیص و طرحریزی درمان ناهنجاری های ارتودنسی کودکان این شهرستان صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش توصیفی مقطعی، 30 دختر با میانگین سنی 12 سال و 4 ماه و 30 پسر با میانگین سنی 13 سال و 4 ماه مورد بررسی قرار گرفتند. این افراد دارای اکلوژن نرمال بوده و از بین 1940 دانشآموز شاغل به تحصیل در مدارس راهنمایی تحصیلی غیرانتفاعی، نمونه مردمی و عادی نواحی 2، 3، 4 و 6 شهرستان مشهد به صورت تصادفی انتخاب شدند. افراد انتخابی و نیز والدین آنها همگی متولد این شهرستان بودند. برای هر نمونه پرونده پزشکی، دندانپزشکی، قالب مطالعه و سفالوگرام جانبی به روش «استقرار سر در وضعیت طبیعی» (NHP) تهیه گردید. سپس سفالوگرامها ترسیم و تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزارSPSS، فرمول دالبرگ و T-test انجام و نتیجه گیری نهایی به عمل آمد.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان داد که در مقایسه با کودکان سایر گروه ها و نژادها، تفاوتهایی در معیارهای سفالومتریک کودکان مشهدی وجود دارد. به ویژه معلوم گردید که در مقایسه با نژاد اروپای شمالی، تمایل محوری دندان های قدامی پایین و ارتفاع یک سوم تحتانی صورت در این کودکان و نیز در پسرها بیشتر از دخترهاست(05/0P<).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این پژوهش توصیه می شود هنگام تشخیص و طرح ریزی درمان به تفاوت نرم های سفالومتریک کودکان مشهدی با سایرین توجه و از نرم های خاص این افراد استفاده شود تا از بروز اشتباهات احتمالی جلوگیری شود.
    کلیدواژگان: سفالومتری، نرمهای سفالومتریک، اکلوژن نرمال
  • صدیقه بختیاری، صدیقه عظیمی حسینی، فرهاد اسفندیاری، کاوه علوی صفحات 423-428
    سابقه و هدف
    بسیاری از داروها، بیماری های سیستمیک، رادیوتراپی سر و گردن و فشارهای روحی میتوانند به کاهش ترشح بزاق منجر شده، فرد را مستعد بروز پوسیدگی و بیماری های دهان نمایند. روش های بسیاری جهت جبران کاهش ترشح بزاق پیشنهاد میشوند. از جمله استفاده از آب نباتهای ترش، لیمو، اسپری ها، لاکهای محرک مخصوص، آدامس ها و داروهای مختلف. برخی کارخانه های آدامس سازی دنیا، از جمله کارخانه Wrigley (سازندهء آدامس اوربیت) مدعی کاهش پوسیدگی و اثر رمینرالیزاسیون مینا از طریق افزایش ترشح بزاق و بالا بردنpH آن، متعاقب استفاده از آدامس های بدون قند میباشند. هدف از این تحقیق مقایسه اثر آدامس بدون قند اوربیت و سقز طبیعی بر میزان ترشح بزاق و pH آن در دانشجویان دندانپزشکی دانشگاه شهید بهشتی در سال 1383 بود.
    مواد و روش ها
    این تحقیق تجربی با تکنیک Crossover یک سویه کور بر روی 16 نفر از دانشجویان دانشکدهء دندانپزشکی شهید بهشتی که به صورت غیراحتمالی آسان (random-Simple non) در دو گروه 8 نفرهA وB قرار گرفته بودند در سال 1383 صورت پذیرفت. در روز اول (روز پایه) بزاق تمامی افراد گروهA وB 5 دقیقه پس از صرف دو عدد بیسکویت شیرین، طی 10 دقیقه در ظروف مدرج assistant پانزده میلیلیتری به روشactive جمع آوری شد. سپس میزان ترشح بزاق بررسی وpH آن بوسیله دستگاهpH سنج ثبت گردید. پس از 72 ساعت wash out، در روز سوم به همه افراد شرکت کننده در تحقیق اعم از گروهA وB دو عدد بیسکویت شیرین داده شد و پس از 5 دقیقه به افراد گروهA آدامس بدون قند اوربیت به وزن 14 گرم و به افراد گروه B 14 گرم سقز طبیعی داده شد. میزان بزاق طی 10 دقیقه جویدن، جمع آوری شده، pH آن بلافاصله اندازه گیری گردید. مجددا پس از 72 ساعت wash out در روز سوم به همه افراد شرکت کننده در تحقیق دو عدد بیسکویت شیرین داده شد و این بار پس از 5 دقیقه به افراد گروهA 14 گرم سقز طبیعی و به افراد گروهB 14 گرم آدامس بدون قند اوربیت داده شد و حین 10 دقیقه جویدن، بزاق این افراد جمع آوری وpH آن اندازهگیری شد. جهت آنالیزهای آماری از آزمون کرویت و Friedman استفاده گردید.
    یافته ها
    میزان ترشح بزاق (± انحراف معیار) بدنبال مصرف بیسکویت تنها ml 8/0±0/5 بود که پس از مصرف آدامس به ml 9/0±9/15 و بعد از مصرف سقز به ml 2/1±8/13 رسید. این مقادیر با یکدیگر اختلاف آماری معنی داری داشتند(001/0>P). میزان pH بزاق نیز ابتدا 5/0±6/5 بود که پس از مصرف آدامس و سقز به ترتیب به 4/0±4/7 و 3/0±0/7 رسید. بین این مقادیر نیز اختلاف معنی دار مشاهده شد (005/0P<).
    نتیجه گیری
    نتایج نشان دادند استفاده از آدامس بدون قند اوربیت باعث افزایش معنی دار ترشح بزاق و pH آن میگردد. بنابراین میتواند در جلوگیری از بروز بیماری های ناشی از خشکی دهان و همچنین پوسیدگی دندان موثر باشد.
    کلیدواژگان: بزاق، آدامس بدون قند، سقز
  • محمد بیات، لینا ملکمیان، زهرا روشنی فراهانی صفحات 429-434
    سابقه و هدف
    جراحی دندان مولر سوم معمولا با درد و ناراحتی و مشکلات فراوانی از جمله تورم، تریسموس، درد و dysfunction همراه بودهاند. همزمان روش های مختلفی برای رفع این عوارض پیشنهاد شده اند که از جمله آنها میتوان به استفاده از داروهای آنتیبیوتیک و دهانشویه کلرهگزیدین اشاره نمود. نظر به اهمیت پیشگیری از این عوارض، این مطالعه به منظور مقایسه اثر مصرف پروفیلاکتیک پنیسیلین V و دهانشویه کلرهگزیدین بر کاهش عوارض بعد از جراحی دندان مولر سوم در بیماران مراجعه کننده به دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    مطالعه به روش تجربی و دوسو کور تصادفی (randomized double – blind experimental) و با استفاده از تکنیک مشاهده صورت گرفت. 54 بیمار (34 مرد و 20 زن) مراجعه کننده به دانشکده دندانپزشکی به طور تصادفی در سه گروه استفاده کننده از پنیسیلین V، دهانشویه کلرهگزیدین و گروه کنترل قرار گرفتند. پنیسیلین V مورد استفاده از نوع خوراکی و gr2 بود. نمونه های شرکت کننده در تحقیق در نهایت از نظر اندازه باز شدن دهان و فواصل خاص روی صورت قبل از عمل، 48 ساعت و یک هفته بعد از عمل جراحی اندازهگیری و در گروه ها مورد مقایسه قرار گرفتند.
    یافته ها
    تحقیق نشان داد که کلرهگزیدین و پنیسیلین V بر روی عفونت، تریسموس، تورم و dysfunction تاثیری ندارند. تنها دهانشویه کلرهگزیدین در تورم 48 ساعت پس از عمل موثر و تفاوت آن با گروه استفاده کننده از پنیسیلین V در این زمان از نظر آماری معنی دار بود (01/0P<).
    نتیجه گیری
    دهانشویه کلرهگزیدین در کاهش تورم 48 ساعت پس از عمل جراحی دندان مولر سوم موثر بوده، ولی تاثیری در کاهش سایر عوارض مورد بررسی نداشت. گروه استفاده کننده از پنیسیلین V هیچ علائمی از کاهش عوارض بعد از جراحی نشان ندادند.
    کلیدواژگان: کلرهگزیدین، آنتی بیوتیک، پنی سیلین، تریسموس، تورم، درد، dysfunction
  • آذر دربندی، فرشاد نیک فر صفحات 435-438
    سابقه و هدف
    آفت، زخم دهانی متداول و رایجی میباشد که حدود %10-20 افراد سابقه اینگونه زخمها را دارند. اقدامات درمانی این بیماری به کاهش درد و سوزش، کاهش در اندازه زخم و کم شدن عود ضایعات محدود میباشد. در این تحقیق با توجه به اهمیت این نوع زخم در درمان و با هدف مقایسه اثر دو دهانشویه ایرشا و پرسیکا بر آفت راجعه (PAS) از لحاظ کاهش درد، بهبودی زخم و اثر پیشگیری کننده آنها صورت پذیرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت Double blind clinical trial بر روی 39 بیمار مبتلا به آفت راجعه که فاقد هرگونه بیماری سیستمیک بودند انجام گرفت. افراد شرکت کننده در این مطالعه بر اساس علائم بالینی و تشخیص کلینیکی ضایعات، محل، نوع و تعداد ضایعات آفتی و میزان استرس انتخاب شدند. بیماران برای دوره درمانی 3 ماهه بصورت تصادفی در دو گروه A و B جهت دریافت دهانشویه قرار گرفتند. گروه A از دهانشویه ایرشا و گروه B از دهانشویه پرسیکا استفاده نمودند. مجموع 20 بیمار در گروه درمانی ایرشا و 19 بیمار در گروه درمانی پرسیکا، افراد مورد مطالعه ما را تشکیل دادند و بدلیل عدم توزیع یکنواخت داده ها از آزمونهای Mann – whitney U و Wilcoxon استفاده گردید.
    یافته ها
    در طول دوره سه ماهه درمان، نتایج دهانشویه ها از نظر میزان درد و سوزش، مدت زمان بهبودی ضایعات و میزان عود ضایعات مورد بررسی قرار گرفته، میانگین رتبه ها در گروه دهانشویه ایرشا 5/18و در گروه پرسیکا 25/21بدست آمد. با توجه به p-value بدست آمده هیچگونه اختلاف آماری معنی داری بین دوگروه دیده نشد. در مقایسه اثر این دو دهانشویه، مدت زمان التیام زخمها (به مدت دو روز) و عود ضایعات و میزان درد و سوزش در هر دو گروه کاهش یافته بود.
    نتیجه گیری
    اثر درمان دهانشویه ایرشا (آنتیسپتیک) و پرسیکا بر ضایعات آفت داخل دهان مشابه یکدیگر میباشد.
    کلیدواژگان: آفت عود کننده، دهانشویه ایرشا، پرسیکا
  • مریم زارع جهرمی، سید محمد رضوی، بهاره ابراهیمی صفحات 439-446
    سابقه و هدف
    در درمان ریشه نیز مانند سایر درمان های دندانپزشکی، احتمال ایجاد خطا یا وضعیت های پیش بینی نشده که می توانند بر پیش آگهی درمان تاثیر گذارند وجود دارد. از جمله حوادث حین درمان ریشه، سوراخ شدن کف پالپ چمبر توسط فرز هنگام تهیه حفره دسترسی می باشد. نوع ماده بکار رفته در بستن پرفوراسیون فورکا تاثیر بسزایی در کنترل التهاب ناحیه و ترمیم انساج پریودنتال تخریب شده ناشی از پرفوراسیون دارد. امروزه ماده ProRoot جهت درمان این موارد بکار رفته و نتایج بسیار خوبی هم بدست آمده است ولی این ماده گران بوده و بایستی از خارج کشور تهیه شود.اخیرا ماده ای ایرانی تحت عنوان سرامیک سرد در یزد ساخته و به بازار ارایه شده است که نسبتا ارزان و در دسترس می باشد. هدف از این مطالعه بررسی مقایسه ای اثر دو ماده سرامیک سرد و ProRoot در ترمیم انساج پریودنتال پس از بستن پرفوراسیون فورکای دندان های سگ به روش هیستولوژیک می باشد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به روش مداخله ای (تجربی) در مدل حیوانی با طرح موازی بر روی 35 دندان پرمولر 4 سگ بالغ یکساله انجام گرفت. در این مطالعه پس از بیهوش کردن سگ ها و بی حس کردن دندان های پرمولر حفره دسترسی در سطح اکلوزال ایجاد شده و کانال های دندان با استفاده از روش Stepback و با استفاده از گوتاپرکا و سیلر AH26 درمان ریشه شدند. سپس با استفاده از فرزهای بلند جراحی و هندپیس کف 35 دندان های پرمولر به ابعاد 3×3 میلی متر پرفوره شدند. نواحی پرفوره توسط سرم فیزیولوژی شستشو داده شدند، تا خونریزی کنترل گردد. سپس این نواحی به صورت تصادفی توسط ProRoot و سرامیک سرد سیل گشتند (14 عدد از دندان ها توسط ProRoot و 15 عدد توسط سرامیک سرد). حفره دسترسی هر دو گروه توسط آمالگام پر شد. 6 دندان به عنوان کنترل مثبت و منفی در نظر گرفته شدند. 2 قلاده از سگ ها پس از یک ماه و دو قلاده پس از دو ماه به روش وایتال پرفیوژن کشته شدند. استخوان فک همراه با دندان ها جدا شده و در فرمالین 10% قرار داده شد. پس از انجام مراحل لابراتواری و تهیه بلوک های پارافینی، نمونه ها با استفاده از میکروسکوپ توسط پاتولوژیست مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج بدست آمده توسط پاتولوژیست با استفاده از آزمونMann Whitney مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
    یافته ها
    تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد که در شرایط یکسان ProRoot میزان ترمیم بیشتری را نشان می دهد ولی طی مطالعه یک و دو ماهه اختلاف چشمگیری بین دو ماده مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های این تحقیق از آنجا که بین گروه های آزمایشی ProRoot و سرامیک سرد در مطالعه یک ماهه و دو ماهه اختلاف آماری معنی داری در طیف تغییرات میکروسکوپیک وجود نداشت و با توجه به ارزان و در دسترس بودن سرامیک سرد در صورت تایید سایر آزمایشات، سرامیک سرد می تواند به عنوان جایگزینProRoot جهت سیل پرفوراسیون های فورکیشن مورد استفاده قرار می گیرد.
    کلیدواژگان: (MTAProRoot)، سرامیک سرد، پرفوراسیون فورکا
  • فاطمه سرلتی، نسرین آخوندی، زهرا عاطف صفحات 447-453
    سابقه و هدف
    در سالهای اخیر نقش عفونتهای پریودنتال به عنوان عاملی خطرساز (Risk factor) برای برخی بیماری های سیستمیک توجه خاصی را به خود جلب کرده اند. مطالعات اخیر به تاثیر عفونتهای پریودنتال بر مشکلات سیستمیک نظیر بیماری های عروق کرونر قلب، فشار خون و دیابت اشاره داشته اند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه میزان چربی های خون ناشتا در افراد مبتلا به بیماری های پریودنتال و افراد سالم از نظر پریودنتال صورت پذیرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به روش تحلیلی (Analytical) انجام گرفت. 40 بیمار مبتلا به پریودنتیت مراجعه کننده به بخش پریودنتیکس دانشکده دندانپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی قبل از انجام هر گونه درمان پریودنتال گروه مورد و 40 فرد غیر مبتلا به پریودنتیت گروه شاهد را تشکیل دادند. پارامترهای پریودنتال Probing Pocket Depth (PPD)، Plaque Index (PLI)، Bleeding On Probing (BOP) و Clinical Attachment Level (CAL)برای کلیه دندانها اندازه گیری شدند. پارامترهای پاراکلینیکی اندازهگیری شده عبارت بودند از:Total cholestrole، Triglyceride، LDL و HDL. سپس شاخص توده بدنی (Body Mass Index) و تعداد دندانهای از دست رفته در هر بیمار ثبت گردید. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمونهای آماری اسمیرنوف – کلوموگروف، Kruskal Wallis، آنالیز واریانس، ضریب همبستگی Spearman، Exact Fisherو Student – tاستفاده شد. نتایج آزمونها در سطح معنی داری 05/0 ارائه شدند.
    یافته ها
    نتایج بدست آمده حاکی از این بود که بین پارامترهای پاراکلینیکی اندازهگیری شده در گروه مورد و شاهد اختلاف معنی داری وجود نداشت اما در گروه شاهد بین میزان BOP و کلسترول ارتباط معنیدار مستقیم وجود داشت، بدین معنی که با افزایش میزان BOP در گروه شاهد، میزان کلسترول افراد افزایش یافته بود(01/0=P) و در گروه مورد نیز بین میزان PPD با کلسترول،LDL و تعداد دندانهای از دست رفته ارتباط معنی دار مستقیم وجود داشت، بدین معنی که با افزایش PPD میزان کلسترول، LDL و تعداد دندانهای از دست رفته نیز افزایش یافت (037/0=P، 034/0=P، 019/0=P). همچنین در گروه مورد بین میزان BOP با کلسترول و LDL رابطه مستقیم معنی دار وجود داشت یعنی با افزایش میزانBOP، مقدار کلسترول وLDL در افراد افزایش یافته بود(005/0=P، 006/0=P).
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که در بیماران مبتلا به پریودنتیت با افزایش پارامترهایBOP وPPD، میزان کلسترول وLDL خون افزایش می یابد اما مشخص نیست که تغییرات مشاهده شده در متابولیسم لیپیدها علت پریودنتیت میباشند یا پیامد آن.
    کلیدواژگان: کلسترول، تری گلیسرید، پریودنتیت مزمن
  • محمدرضا شریفیان، مریم رئوف صفحات 454-462
    سابقه و هدف
    تاکنون مواد زیادی جهت پر کردن انتهای ریشه حین جراحی اندودنتیک مورد استفاده قرار گرفته است. خواص مطلوب MTA در مطالعات مختلف in vitro و in vivo ثابت شده است. از سوی دیگر براساس مطالعات انجام شده Root MTA (MTA ایرانی) و سیمان پرتلند از لحاظ خواص فیزیکی و بیولوژیک مشابه MTA میباشد. هدف از این مطالعه بررسی مقایسهای تطابق حاشی های چهار ماده پرکننده انتهای ریشه (White Pro root MTA، Gray Pro root MTA و Root MTA) و سیمان پرتلند نوع I توسط میکروسکوپ الکترونی اسکنینگ (SEM) بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی 80 دندان تک ریشه انتخاب شدند. آمادهسازی کانالها به روش Step- Back انجام شد. پس از قطع و تهیه حفره انتهای ریشه، دندانها به طور تصادفی به 4 گروه مساوی تقسیم شدند. در هر یک از گروه ها یکی از مواد مورد آزمایش در حفرات قرار گرفتند. پس از قالب گیری از انتهای ریشه ها نمونه های رپلیکا توسط SEMمورد بررسی قرار گرفتند. محیط هر نمونه بر روی فوتوگرافها به 16 قسمت مساوی تقسیم و در هر قسمت حداکثر میزان فاصله بین ماده پرکننده و دیواره حفره اندازه گیری گردید. میانگین اعداد به عنوان میانگین حداکثر فواصل بین ماده پر کننده و دیواره حفره آن نمونه در نظر گرفته شد و در نهایت در هر گروه میانگین اعداد بدست آمده برای هر نمونه محاسبه و به عنوان میانگین حداکثر فواصل اندازهگیری شده بین ماده پرکننده و دیواره های حفره آن گروه در نظر گرفته شد. تطابق حاشی های در گروه های مختلف با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه، همچنین آزمون مقایسات چندگانه Tukey محاسبه و با یکدیگر مقایسه شدند.
    یافته ها
    در پایان آزمایش، میانگین حداکثر فواصل اندازهگیری شده بین ماده پرکننده و دیواره حفره انتهای ریشه به ترتیب برای گروه Gray Pro root MTA برابر با 8880/12 میکرون (mm)، برای گروه White Pro root MTA برابر با 3975/16 میکرون (mm)، برای گروه Root MTA برابر با 4185/15 میکرون (mm) و برای گروه سیمان پرتلند 3150/11 میکرون (mm) بود. آنالیز آماری نشان داد که تطابق حاشیه ای در مورد سیمان پرتلند نوع Iبطور معنی داری بهتر از Root MTA و White Pro root MTA (0001/0P<) و در موردGray Pro root MTA نیز به طور معنی داری بهتر از White Pro root MTA بود (0001/0P<).
    نتیجه گیری
    طبق این مطالعه تطابق حاشیه ای سیمان پرتلند و Root MTA باPro root MTA قابل مقایسه بوده، میتوان به استفاده از سیمان پرتلند که بسیار مقرون به صرفه بوده و در کلینیک در دسترس میباشد امیدوار بود.
    کلیدواژگان: تطابق حاشیهای، مواد پرکننده انتهای ریشه، Pro root MTA، Root MTA، سیمان پرتلند
  • محمود صبوحی صابونی، آزاده فرهادی صفحات 463-468
    سابقه و هدف
    حجم بالایی از فعالیتهای دندانپزشکی با پروتز ثابت مرتبط است. دوام و بقاء این درمانها به عوامل متعددی مانند داشتن گیر، انتخاب سمان مناسب، نوع آلیاژ ریختگی رستوریشن و مواد بازسازی کننده تاج ارتباط دارد. هدف از این مطالعه مقایسه گیر دو سمان زینک فسفات و پلی کربوکسیلات به مواد سازنده تاج معمول شامل آمالگام، کامپوزیت، آلیاژ ریختگی و کورمکس دو بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی از هر کدام از مواد سازنده تاجی آمالگام، کامپوزیت، آلیاژ ریختگی و کورمکس دو 20 عدد استوانه به ابعاد mm 6×6 تهیه و آمادهسازی دندانها با استفاده از توربین پس از مانت کردن آنها انجام شد. برای تهیه سیلندرهای جایگزین روکش 100 عدد سیلندر با استفاده از شمش های آلیاژ ریختگی بیس متال با قطر خارجی mm 12، ارتفاع mm 6 با سوراخی در وسط با قطر mm 1/6 آماده شد. همچنین 10 استوانه از هر ماده با سمان زینک فسفات و 10 استوانه دیگر با سمان پلی کربوکسیلات در داخل سیلندرهای جایگزین روکش سمان شدند. پس از آن نمونه ها زیر دستگاه پرس هیدرولیک قرار گرفته و میزان نیروی لازم جهت خروج استوانه ها از داخل سیلندرها اندازهگیری شد. سپس اطلاعات بدست آمده جهت بررسی آماری ثبت شدند. اطلاعات بدست آمده توسط نرم افزار SPSS و آزمونهای آماری تحلیل واریانس عاملی و دانکن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج نشان دادند میانگین گیر سمان زینک فسفات به نمونه های آلیاژ ریختگی، آمالگام، کامپوزیت، کورمکس دو و دندان به ترتیب: 5±77، 5±71، 4±37، 2±32 و 2±24 مگاپاسکال بود. همچنین میانگین گیر سمان پلیکربوکسیلات به دندان، آمالگام، آلیاژ ریختگی، کامپوزیت و کورمکس دو به ترتیب 3±37، 6±32، 4±22، 1±10 و 1±8 مگاپاسکال بود. براساس آزمون آنالیز واریانس تفاوت بین میانگین گیر دو سمان زینگ فسفات و پلی کربوکسیلات به جز در مورد گیر سمان پلی کربوکسیلات به کامپوزیت و کورمکس دو از نظر آماری معنیدار بود (001/0P<).
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد در مقایسه میانگین گیر سمان زینک فسفات و پلیکربوکسیلات به 5 ماده سازنده تاج، گیر سمان پلیکربوکسیلات به جز نمونه های دندانی در سایر موارد از زینک فسفات کمتر میباشد که میتواند به دلیل خصوصیات استحکام فشاری و ضریب الاستیسیته پایینتر این سمان باشد. بیشتر بودن میزان گیر سمان پلی کربوکسیلات به دندان میتواند به دلیل ایجاد اتصال شیمیایی و استحکام باند قویتر باشد. همچنین در نتایج مشاهده شد آلیاژ ریختگی نسبت به آمالگام گیر بیشتری ایجاد نموده، همچنین گیر آمالگام نسبت به کامپوزیت و کورمکس دو زیادتر بوده، که این امر میتواند به دلیل بالاتر بودن استحکام آمالگام نسبت به کامپوزیت باشد.
    کلیدواژگان: سمان، گیر، مواد بازسازی کننده تاج
  • حمیدرضا عرب، ناصر سرگلزایی، امیر معین تقوی صفحات 469-473
    سابقه و هدف
    کلینیسین های دندانی ممکن است با بیمارانی مواجهه گردند که مبتلا به سرطان های ناحیه سر و گردن بوده و تحت درمان شیمی درمانی قرار دارند یا اینکه در آینده قرار است تحت درمان قرار گیرند. هدف از ارائه این مقاله بررسی عوارض شیمی درمانی در مخاط دهان بویژه پریودنشیوم بوده، همزمان راه هایی برای به حداقل رساندن عوارض این درمان ارائه میدهد.
    در درمان بیماران مبتلا به سرطان های ناحیه سر و گردن توسط شیمی درمانی، مشارکت پریودنتیست قبل از شروع درمان آغاز گشته و بطور محدودی ضمن درمان سرطان ادامه می یابد. پریودنتیست پس از درمان نیز باید همکاری خود را با انکولوژیست ادامه دهد تا نتایج مطلوب درمانی بدست آید. مشارکت پریودنتیست در تمام مراحل درمانی بیمار مبتلا به سرطان ناحیه سر و گردن کاملا ضروری به نظر میرسد.
    نتیجه گیری
    مشارکت پریودنتیست قبل از شروع درمان سرطان ضروری بوده و در حین و پس از درمان نیز باید تا حصول نتایج مطلوب تداوم یابد.
    کلیدواژگان: شیمی درمانی، سرطان، بیماری پریودنتال
  • فاطمه عزالدینی اردکانی، علیرضا نواب اعظم، نصرالله بشر دوست، حمیدرضا منصوریان، محمدحسین احمدیه، سید عباس حسینی صفحات 474-484
    سابقه و هدف
    پیشبینی پتانسیل رشدی در بیماران یکی از عوامل مهم در طرح درمان موفق ارتودنسی است که با استفاده از مرحله سن اسکلتی و یا سایرشاخصهایی نظیر سن شناسنامه ای، بلوغ جنسی، مراحل تکامل دندانی، قد و وزن انجام میپذیرد. اهمیت دیگر تعیین سن بیماران، استفاده آن در مراکز پزشکی قانونی میباشد، تا بتوان سن افراد دارای اشکال در ثبت تاریخ تولد و سن مجرمان زیر 18 سال یا بالای 18 سال را تشخیص داد. هدف از این مطالعه تعیین میزان همبستگی بین سن اسکلتی، سن دندانی، سن تقویمی و سن حاصل از رادیوگرافی پانورامیک در بیماران مورد بررسی بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی (cross sectional) از نوع diagnostic study با همکاری سازمان پزشکی قانونی و دانشکده دندانپزشکی شهید صدوقی یزد در سال 84-1383 بر روی 58 بیمار با محدوده سنی 15 تا 25 سال که به منظور جراحی دندان عقل به مطب خصوصی مراجعه کرده بودند انجام شد. انتخاب نمونه ها به روش متوالی تا تکمیل حجم نمونه انجام شد. هر بیمار دارای چهار پرسشنامه شامل سن شناسنامهای، سن تعیین شده از روی رادیوگرافی پانورامیک، سن تعیین شده از روی دندان جراحی شده و سن تخمین زده شده از طریق رادیوگرافی مچ دست بود. رادیوگرافی های پانورامیک توسط دو رادیولوژیست دهان و فک و صورت و رادیوگرافی های مچ دست نیز توسط دو پزشک رادیولوژیست تعیین سن شدند. محاسبات آماری از طریق آزمونهای Paired T، ضریب همبستگی، Wilcoxon و Smirnov - Kolmogorov انجام پذیرفت.
    یافته ها
    کمترین خطاهای به دست آمده در تخمین سن با سن تقویمی بیمار، مربوط به دندان عقل کشیده شده سمت راست فک پایین بود (با 6/1 ماه تفاوت). رادیوگرافی مچ دست بیشترین خطای برآورد را در برداشت و هر دو رادیولوژیست سن را به طور معنی داری کمتر از سن تقویمی برآورد کرده بودند(000/0=P). در رادیوگرافی پانورامیک بهترین نتیجه برای تخمین سن در گروهی از افراد، استفاده از ماگزیمم سن برآورد شده از دندانهای عقل سمت راست دو فک بود. ولی زمانی که تخمین سن در یک فرد خاص مورد نظر بود دندان عقل سمت راست فک بالا با احتمال 4/39% بیشترین نزدیکی را به سن تقویمی نشان داد. دندان عقل چپ فک پایین با 5/24% و دندان عقل سمت راست فک پایین با 9/23% بعد از آن قرار داشتند.
    نتیجه گیری
    تخمین سن با استفاده از دندان های عقل در رادیوگرافی پانورامیک روشی مناسب و قابل گزارش به پزشکی قانونی است و به علت اینکه رادیوگرافی مچ دست بیشترین خطا را در تخمین سن نشان داد، استفاده از آن در سنین بالای 18 سال پیشنهاد نمیشود.
    کلیدواژگان: سن دندانی، سن اسکلتی، سن شناسنامهای، رادیوگرافی مچ دست، مولر سوم
  • حمیدرضا عظیمی*، محمدرضا ندوشن، حمید توفیقی صفحات 485-491
    سابقه و هدف

    GBR یک روند ترمیمی است که برای درمان نقایص استخوانی استفاده میشود.در این روند استخوان جدیدی در حفره استخوانی ایجاد میشود. هدف از این مطالعه مقایسه کاربرد و عدم کاربرد مرجان شاخ گوزنی در ترمیم دیفکت ایجاد شده در استخوان پاریتال خرگوش به صورت هیستولوژیک بود.

    مواد و روش ها

    در این تحقیق تجربی از 5 سر خرگوش نیوزلندی استفاده شد. در هر خرگوش سه ضایعه در استخوان آهیانه ایجاد شد. داخل ضایعه اول با Madrepora پر شد و بر روی آن غشای محافظ شرکت Vebas قرار گرفت. ضایعه دوم تنها باMadrepora و بدون غشای محافظ پر شد. ضایعه سوم خالی رها شد و تنها روی آن با غشای محافظ پوشانده شد. خرگوشهای اول تا پنجم به ترتیب بعد از 8، 9، 11، 14 و 15هفته کشته شده و از آنها نمونه برداری شد. نمونه ها به آزمایشگاه پاتولوژی فرستاده شدند. داده ها با آزمونهای Kruskal – wallis و Mann – whitney مورد قضاوت آماری قرار گرفتند.

    یافته ها

    نتایج نشان دادند که از نظر هیستولوژیکی در دیفکتهایی که با Madrepora به همراه غشای محافظ پر شده بودند ترابکولهای ضخیم مشاهده شد. در گروه دوم ترابکولها تنها در اطراف دیفکت مشاهده شدند. در گروه سوم دیفکت با بافت همبند پر شده بود. پس از 8، 9، 11، 14و 15 هفته در اطراف ذرات Madrepora شکلگیری استخوان جدید دیده شد. ذرات Madrepora به طور کامل در بافت استخونی جدید آمیخته شده و در طول ترمیم استخوان جذب شدند.

    نتیجه گیری

    ذراتMadrepora بخوبی با بافتهای بدن خرگوش سازگاری داشته و به تسریع در روند ترمیم نقص استخوانی ایجاد شده در خرگوش منجر میشوند.

    کلیدواژگان: غشای محافظ، استخوانسازی، Madrepora، Vebas
  • مسعود فلاحی نژاد قاجاری، زهرا میر شکار، شیوا رضوی صفحات 492-498
    سابقه و هدف
    از آنجا که پیشبرد و تغییر مطلوب در عادات بهداشتی مردم، آگاهی از وضعیت بهداشت فعلی آنها را ایجاب مینماید، در این مطالعه با هدف ارزیابی سطح آگاهی و نگرش دانش آموزان مدارس راهنمایی شهر زاهدان نسبت به بهداشت دهان و دندان صورت پذیرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی مقطعی 800 دانشآموز مقطع راهنمایی (431 پسر و 369 دختر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه خوداجرا شامل متغیرهای جنس، سطح تحصیلات، نوع مدرسه، شغل و سطح تحصیلات والدین و میزان آگاهی و نگرش دانش آموزان، جمعآوری شدند. اطلاعات بدست آمده توسط برنامه آماری SPSS Ver. 10 و آزمون chi – square مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج مطالعه نشان داد 6/60% دانش آموزان از آگاهی متوسط و 6/29% از آگاهی مطلوبی برخوردار بودند. 3/17% دانش آموزان دارای نگرش مثبت نسبت به بهداشت دهان و دندان و 45% دارای نگرش متوسطی بودند. ارتباط معنی داری میان آگاهی و نگرش والدین نسبت به بهداشت دهان با سطح تحصیلات و موقعیت شغلی آنها وجود داشت(001/0P<). همچنین ارتباط میان سطح تحصیلات دانشآموزان، نوع مدرسه، و جنسیت آنها با میزان آگاهی آنان از بهداشت دهان، معنی دار بود(001/0P<). دانش آموزان دختر، دانش آموزان مدارس غیرانتفاعی و نیز پایه سوم راهنمایی، از آگاهی بهتری برخوردار بودند. 5/56% دانش آموزان حداقل دو بار در روز مسواک میکردند و 8/18% نخ دندان بکار میبردند. 43% آنان در 12 ماه گذشته هیچگونه ملاقات دندانپزشکی نداشتند. در 75% آنان مهمترین منبع اطلاعات بهداشت دهان و دندان، دندانپزشک و والدین بودند و نیز عادات مناسب بهداشتی (حداقل دو بار در روز مسواک کردن و کاربرد نخ دندان) و ملاقات دندانپزشکی در یک سال اخیر با میزان آگاهی و نگرش دانش آموزان ارتباط مستقیم داشت.
    نتیجه گیری
    آگاهی دانشآموزان مدارس راهنمایی زاهدان نسبت به دانشآموزان تهرانی در سطح مطلوبی نبود. هرچه سطح تحصیلات والدین بالاتر رفته و از نظر شغلی و اجتماعی در موقعیت بهتری بودند، آگاهی و نگرش بهتری داشتند.
    کلیدواژگان: بهداشت دهان، آگاهی، نگرش، دانشآموزان دوره راهنمایی
  • امیر قاسمی، نازلی صدرزاده، مجید برگ ریزان، لیلا نصیری خانلری، حمید فرهادی صفحات 499-504
    سابقه و هدف
    کامپوزیت رزینها در اتصال چند دندان به هم، شکننده میباشند. بنابراین، تحقیقات زیادی به منظور تقویت خصوصیات فیزیکی و دوام این مواد صورت گرفته که از جمله آنها میتوان فایبرها را نام برد. این تحقیق با هدف بررسی اثر glass-fiber بر استحکام خمشی کامپوزیت رزین صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق به صورت تجربی و in vitro بر روی 22 نمونه (هر گروه 11 نمونه) به ابعاد mm2×6×25 انجام شد. در گروه اول نمونه ها از کامپوزیت ساخته شده و در گروه دوم بعد از پرکردن نصف ارتفاع قالب با کامپوزیت، یک لایه نوار glass-fiber آغشته به باندینگ قرار داده شد و سپس روی آن با کامپوزیت پر شد. تمام نمونه ها طبق (ISO 4049:2000) تحت پلی مریزاسیون قرار گرفته و تا زمان انجام آزمایشات (به مدت یک ماه) در رطوبت %100 نگهداری شدند. سپس استحکام خمشی نمونه ها به روش سه نقطهای و با دستگاه Instron 1115 با سرعت اعمال نیرو mm/min1 اندازه گیری و مقایسه انجام شد. در نهایت نتایج به دست آمده توسط آزمون آماری t مورد قضاوت آماری قرار گرفتند.
    یافته ها
    استحکام خمشی در گروه اول (MPa 38/3±39/22) و در گروه دوم (MPa 36/2±74/29) بدست آمد. تفاوت موجود بین دو گروه با آزمون آماری t test مورد قضاوت قرار گرفت که اختلاف معنی دار بین دو گروه را نشان داد (01/0P<).
    نتیجه گیری
    قرار دادن glass-fiber درون کامپوزیت باعث افزایش میزان استحکام خمشی کامپوزیت میشود.
    کلیدواژگان: استحکام خمشی، Glass - fiber، کامپوزیت رزین
  • اردشیر لفظی، نادر ابوالفضلی، سریه صادق پور صفحات 505-515
    سابقه و هدف
    افزایش حساسیت عاج یک حالت معمول و گذرای درد دندان با انواعی از محرکهای خارجی میباشد که در بالغین شیوع بالایی دارد به طوری که میزان شیوع آن در برخی منابع، یک بیمار از هفت بیمار ذکر شده است. هدف از این مطالعه مقایسه کلینیکی تاثیر نیترات پتاسیم با کلراید استرانسیوم موجود در خمیر دندان Sensodyne در کاهش حساسیت دندانی متعاقب جراحی کاهشی پریودنتال بود.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق تجربی 51 بیمار (30 زن و 21 مرد) که دارای افزایش حساسیت دندانی متعاقب درمان جراحی کاهشی پریودنتال بودند شرکت کردند. بیماران به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. گروه I دریافت کنندگان خمیردندان Sensodyne حاوی نیترات پتاسیم، گروه II: دریافت کنندگان خمیر دندان Sensodyne حاوی کلراید استرانسیوم و گروه III: گروه کنترل. خمیر دندان ساخت کارخانه Glaxo Smith Kline کشور انگلستان بود. از بیماران خواسته شد که از خمیردندانهای تجویزی به مدت 14 روز استفاده کرده، شدت حساسیت را در پرسشنامهای که به همین منظور تهیه شده بود، وارد نمایند. برای کنترل حساسیت ثبت شده توسط بیمار از روش (VAS) Visual Analogue scale استفاده گردید. علاوه بر این شدت حساسیت در دندانهای مختلف و محرکهای مختلف ایجاد کننده آن، با توجه به سن و جنس مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت اطلاعات بدست آمده توسط آزمونهای آماری Chi-square و Exact Fisher مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج تحقیق نشان داد در مقایسه اثر دو خمیر دندان حاوی نیترات پتاسیم (گروه I) و کلراید استرانسیوم (گروه II) اختلاف آماری معنی داری وجود نداشت و در عین حال هر دو خمیردندان در کاهش حساسیت موثر بودند اما بین گروه III با گروه های I و II اختلاف محسوسی در کاهش حساسیت وجود داشت(05/0P<). شایعترین محرک در میان محرکها، سرما با 2/96% و در درجه دوم، گرما با 3/33% قرار داشت. شایعترین دندانهای درگیر به ترتیب عبارت بودند از: دندانهای لترال و سانترال پائین.
    نتیجه گیری
    با توجه به میزان نسبتا بالای حساسیت دندانها متعاقب درمان جراحی کاهشی پریودنتال، در کنار انجام روش های بهداشت دهان و دندان، استفاده از خمیر دندانهای حاوی مواد ضدحساسیت بویژه نیترات پتاسیم و کلراید استرانسیوم برای کاهش حساسیت توصیه میشود.
    کلیدواژگان: افزایش حساسیت دندان، کلراید استرانسیوم، نیترات پتاسیم، خمیر دندان Sensodyne
  • حمید مقدس، اشرف سادات صانعی، وحید پروژه * صفحات 512-522
    سابقه و هدف

    در رابطه با موفقیت پوشش تحلیل های لثهای همراه با abrasion، توسط ادنتوپلاستی و بدون آن تحقیق کنترل شدهای به انجام نرسیده است. هدف از انجام این مطالعه تعیین تاثیر عمل ادنتوپلاستی با روش جراحیSubepithelial Connective Tissue Graft (SeCTG) بر میزان پوشش تحلیل های لثه ای، حد چسبندگی، ارتفاع لثه کراتینیزه و حساسیت دندان بود.

    مواد و روش ها

    این تحقیق تجربی بر روی 10 بیمار با متوسط سنی 3/13± 7/42 با 36 مورد تحلیل کلاس I و III میلر صورت گرفت. دندانهای مورد نظر بعد از انجام فاز اولیه درمان پریودنتال به طور تصادفی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. در گروه مورد عمل SeCTG همراه با ادنتوپلاستی و در گروه شاهد همین روش بدون انجام ادنتوپلاستی صورت گرفت و پارامترهای عمق کلینیکی شیار لثه، ارتفاع و عرض تحلیل، لثه کراتینیزه و عمق وستیبول در زمان مبنا (Base line) و سه ماه بعد از جراحی مورد ارزیابی قرار گرفتند. تغییرات پارامترها به صورت مقایسه قبل و بعد در هر گروه و نیز بین دو گروه با آزمون های paired T، Wilcoxon''s sign ranked انجام شد.

    یافته ها

    میانگین عمق کلینیکی شیار لثه در گروه مورد به میزان mm44/0 کاهش یافت که از لحاظ آماری معنیدار نبود و این کاهش در گروه شاهد mm5/0 میلیمتربود که از لحاظ آماری معنی دار بود (007/0P=). میانگین حد چسبندگی کلینیکی بدست آمده در گروه مورد 93/2 میلیمتر و در گروه شاهد 96/1 میلیمتر بود که در دو گروه از لحاظ آماری معنیدار بود (0001/0P<) و اختلاف بدست آمده بین دو گروه نیز از لحاظ آماری معنیدار بود (026/0P=). میزان پوشش ناحیه تحلیل 99/2 میلیمتر در گروه مورد و 16/2 میلیمتر در گروه شاهد بود که در هر دو گروه از لحاظ آماری معنی دار بود (0001/0 P<). این میزانها به ترتیب معادل 89 درصد و 69 درصد پوشش ریشه میباشند که اختلاف به دست آمده بین دو گروه نیز از لحاظ آماری معنی دار بود (03/0P=). میانگین ارتفاع لثه کراتینیزه در گروه مورد mm21/1±38/3 و در گروه شاهد mm85/1±09/4 بود که این اختلاف از لحاظ آماری معنیدار بود(036/0=P). این ارتفاع بعد از جراحی به 40/1±86/4 و mm61/1±07/5 رسید، که نسبت به قبل از جراحی در هر دو گروه از لحاظ آماری معنی دار بود (0001/0P<). اختلاف بدست آمده بین دو گروه از لحاظ آماری معنی دار نبود. موارد حساسیت به پروب و هوا در هر دو گروه کاهش نشان داد.

    نتیجه گیری

    روش جراحی SeCTG همراه و بدون ادنتوپلاستی جهت پوشش ریشه های با عمق کم، متوسط و عمیق روش مناسب و قابل اعتمادی است. انجام ادنتوپلاستی در دندانهای دچار ابریژن به منظور حذف تحدب و ناهمواری های سطح ریشه باعث حصول بیشتر چسبندگی کلینیکی، پوشش ریشه و ارتفاع لثه کراتینیزه در این دندانها میشود.

    کلیدواژگان: جراحی پیوند بافت همبندی زیر مخاطی، ادنتوپلاستی، پوشش ریشه، تحلیل لثه
  • افشان تاج بخش، منصوره دمرچی لو صفحات 523-528
    پیشرفت فناوری اطلاعات و ارتباطات تحولات عظیمی را در کتابخانه ها و مراکز اطلاعاتی ایجاد کرده و خدمات اطلاع رسانی از شکل سنتی به شکل الکترونیکی در حال حرکت است. هدف اصلی کتابخانه های دیجیتالی، دستیابی سریع به اطلاعات مورد نیاز و کاهش هزینه ها میباشد. این امکان به مراجعه کنندگان اجازه می دهد تا از محل کار و یا منزل خود از وجود یا عدم وجود منبع مورد نظر در کتابخانه اطلاع پیدا کنند در این راستا کتابخانه دانشکده دندانپزشکی شهید بهشتی در رویکردی برای رسیدن به سوی الکترونیکی شدن در گام نخست امکان جستجوی اطلاعات کتابشناختی منابع خود را از طریق شبکه جهانی اینترنت در اختیار کلیه پژوهشگران قرار داده است. این مقاله سعی دارد به معرفی امکانات موجود در این سایت بپردازد
|
  • Dr. Nasrin Isfahanizadeh *, Dr. Hamidreza Naderi Pages 411-414
    Background And Aim
    Dentin hypersensitivity is a frequently problem after periodontal therapy. Many substances have been advocated for the treatment of this problem and numerous clinical studies investigated their efficacy. The aim of this clinical trial was to study the effectiveness of potassium nitrate and sodium fluoride gels for the reduction of tooth sensitivity following initial phase of periodontal therapy. Methods & Materials: In sixteen subjects following initial phase of periodontal therapy 274 sensitive teeth were detected. Randomly in one quadrant Isodan and in other quadrant sodium fluoride was applied and in the other applied no material. After one and two weeks plaque index and pain score were assessed in each group. The data obtained were analyzed by means of chi – square and Mann – whitney test.
    Result
    There were significant difference between the two groups (Isodan and NaF) and control group at the first week and immediately after scaling in reducing dentin hypersensitivity whereas no significant difference was found between Isodan & NaF in the whole. At the second week and immediately after scaling, there was a significant difference between Isodan and the control group (P<0.05), but there was no significant difference between NaF and the control group. Reduction of plaque index was significant in all groups between the first and the second week but there was no significant difference between groups.
    Conclusion
    This study showed that both gels appear to have therapeutic effects to reduce hypersensitivity, however Isodan has more prolonged effect. Also proper plaque control reduced tooth hypersensitivity.
  • Dr. Mohammad Basafa, Dr. Fariba Shahri Pages 415-423
    Background and Aim
    Each group or nation should have its own cephalometric norms to be used in diagnosing and treatment planning of their malocclusions. There was no cephalometric norm available for Mashhad children and we had to use other nation's norms available in textbooks. The aim of this study was to determine the cephalometric norms of Mashhad children with normal occlusion to be used in diagnosis and treatment planning of orthodontic problems. Methods & Materials: This study was a cross-sectional and descriptive one done on 30 girls and 30 boys with normal occlusion. The mean age were 12 years, 4 months and 13 years, 4 months respectively by gender. The samples were selected randomly from 1940 guidance schools children of 4 different areas of Mashhad. These children and their parents were born there. Medical and dental histories, study casts and lateral cephalograms in natural head position were taken. Cephalograms were traced SPSS software and Dahlberg formula were used, student T-test was done and results were extracted.
    Result
    The results of this investigation showed that in Mashhad children axial inclination of the lower anterior teeth is more prominent and the lower one-third of their facial height is more than northern European Caucasians. These variables are more in boys than in girls (P0.05).
    Conclusion
    Regarding to the findings of this investigation which showed differences in dentofacial characteristics of Mashhad children in comparison northern European Caucasians, attention should be paid in diagnosis and treatment planning.
  • Dr. Sedighe Bakhtiari, Dr. Shedighe Azimi Hosseini, Dr. Farhad Esfandiari, Dr. Kaveh Alavi Pages 423-428
    Background and Aim
    Medications, systemic diseases, head and neck radiotherapy and mental stress reduce the salivary flow rate and dispose one to dental caries and oral disease. There are different ways to compensate reduction of salivary flow rate such as sour candies, lemon, special stimulating sprays or lacques and chewing gums. Many factories such as Wrigly factory producing chewing gums claim to reduce caries rate by increasing salivary flow pH and after chewing their product. The purpose of this research was to compare the effect of sugarfree Orbit chewing gum and natural turpentine on the salivary flow rate and pH. Methods & Materials: This single blind randomized clinical trial was accomplished on 16 dental students of Shaheed Beheshti University in 1383 using a cross – over method. The samples were selected by simple non – randomized method divided into two groups, A and B each including eight persons. The saliva of all samples were collected 5 minutes after eating 2 sweet biscuits by active method during 10 minutes. Then the volume of collected saliva was measured and immediately the pH was determined by a calibrated pH meter. After 72h wash out period, on the 3rd day two biscuits were given to all of the samples and after 5 minutes 14 grams of sugarfree Orbit gum was given to samples of group B, the amount of saliva collected during 10 minutes measured, and the pH was resigtered. Again, after 72 h washed out period, on the 3rd day, two biscuits were given to all of the samples and after 5 minutes 14 grams of sugarfree Orbit was given to members of group B and equal amount of Turpentine to members of group A during 10 minutes of chewing. The amount of saliva and its pH was measured and registered again. The data were analyzed with sphericity and Friedman tests.
    Results
    The mean saliva flow rate after having the biscuits, chewing the gum and Turpentine was 5.0± 0.8 ml, 15.8±1.0 ml, 13.7±1.3 ml, respectively. The difference among three groups was statistically significant (P<0.005). The mean salivary pH at the beginning was 5.8+0.6 and after using gum and turpentine turned to 7.4±0.5 and 7.1+ 0.3. All of these amounts had a statistically significant difference (P<0.001).
    Conclusion
    Sugarfree Orbit chewing gum causes increase of saliva flow rate and its pH. Therefore, preventing the mouth diseases, caused by Xerostomia and teeth diseases. Keywords:
  • Dr. Mohammad Bayat, Dr. Lina Melkomian, Dr. Zahra Roshani Farahani Pages 429-434
    Background And Aim
    Patients are faced with some complications after third molar extraction. Considering this fact, some techniques are developed to reduce these complications, such as, Chlorhexidine rinse and antibiotic usage. Considering the importance of these complications, this study was conducted for the evaluation of chlorhexidine rinse and antibiotic usage to reduce post extraction complications of mandibular third molar in Tehran University Dental School. Methods & Materials: The study was a randomized double – blind experimental one. The study cases were assigned to three groups, using Penicillin V (2 gr.), Chlorhexidine rinse using and control group. The opening range of jaw and special distances in the face were measured before surgery, 48 hours and one week later. The statistical tests used were Kruskal – wallis and Mann – whitney U.
    Results
    Penicillin V and Chlorhexidine rinse had no effect on infection, trismus, swelling and dysfunction 7 days after extraction. Chlorhexidine rinse reduced swelling at 48 hours after extraction only, meanwhile the effect of Chlorhexidine rinse and Penicillin V on swelling after 48 hours differed significantly (P<0.01).
    Conclusion
    The study confirmed the positive effect of Chlorhexidine rinse on removing swelling at 48 hours after extraction of mandibular third molar, but it had not any effect on other complications. The group using Penicillin V did not show any decrease in post surgical complications.
  • Dr. Azar Darbandi, Dr. Farshad Nikfar Pages 435-438
    Background And Aim
    Recurrent aphthous stomatitis (RAS) is one of the most common and the most pathologic status of oral soft mucosa. Frequencies of RAS is between %10 and %20 in population. Numerous agents have been evaluated in the treatment of RAS with mixed results. These agents include antihistamines, anesthetics, vitamins, Levamisole, antibiotics and corticosteroids. The aim of this study was to compare the efficacy of Irsha and Persica mouthrinses on RAS. Methods & Materials: Thirty – nine patients with recurrent aphthous stomatitis were selected for this double blind clinical trial trial (21 females and 18 males). Twenty patients were assigned to use Irsha (group A) and nineteen to use Persica (group B) mouth rinse, twice a day for 30 seconds. This base population was identified by clinical examination of aphthous ulceration and based on specific criteria for clinical diagnosis, including appearance, location, size and number of lesions. The results were analyzed by Wilcoxon and Mann – whitney U tests.
    Results
    In three months treatment, the mean value was respectively 18.5 for Irsha and 21.25 for Persica. There was no significant difference between them. Both Irsha and Persica significantly reduced the duration and severity of RAS as compared with baseline in a protocol that included clinical diagnosis, individual patient baseline evaluation and pervision of each patient during the study.
    Conclusion
    According to this study Persica and Irsha mouth rinses have similar effects on RAS. Both of them reduce pain, sore and duration of healing and can be used for treatment of RAS. Keywords:
  • Dr. Maryam Zare Jahromi, Dr. Seyyed Mohammad Razavi, Dr. Bahare Brahimi Pages 439-446
    Background And Aim
    Problems like perforation of furca may happen in root canal therapy. The material used for sealing of perforation is important in control of inflammation and periodontal repair. Previous studies show that ProRoot is the best material for treating these cases but is too expensive. Recently one Iranian material which is called cold -ceramic is produced in Yazd University. The aim of this study is to compare the histologic effects of cold ceramic and pro-root in healing of periodontal tissues after sealing of furcation perforation in dog teeth. Methods & Materials: Thirty five premolars of one year old dogs were used. After anesthesia by injection of lidocaine, access cavity was prepared and root canal was filled by gutta percha and AH26 sealers with step-back technique. Then the furca was perforated 3×3 mm with long burs and washed by physiologic serum. The perforated zones were sealed randomly by pro-root and cold ceramic and the cavity was filled with amalgam. Six teeth were considered as positive and negative controls. Two dogs after one month and two after two months were sacrificed by vital perfusion. Jaws and teeth were separated and put in formalin 10%. After laboratory procedures, the samples were investigated by microscope. The data was analyzed by Mann – whitney and Kruskal – wallis tests.
    Results
    The results showed that ProRoot caused more repair in the same condition but there was no significant difference between the two materials after one and two months.
    Conclusion
    Considering the lower price and availability of cold ceramic, if other testes are confirmed, cold ceramic may be a suitable substitution for ProRoot.
  • Fateme Sarlati, Nasrin Akhoundi, Dr. Zahra Atef Pages 447-453
    Background And Aim
    Recently some evidence has been presented that periodontal disease is associated with an increased risk of cardiovascular disease. The hypothesis of this study is that periodontitis may be associated with elevated blood lipid levels, a known risk factor for atherosclerotic disease. Methods & Materials: The levels of plasma lipids was measured in 40 subjects with chronic periodontitis (CP) and compared with those obtained in 40 controls. Periodontal variables included: Plaque Index (PLI), Probing Pocket Depth (PPD), Clinical Attachment Level (CAL) and Bleeding On Probing (BOP). Laboratory tests included: total cholestrol, triglyceride, LDL and HDL. Statistical tests used were Kolmogorov –Smirnov, Kruskal Wallis, Spearman’s rank correlation, Exact fisher and Independent Samples Student t-test. The level of statistical significance was established at P<0.05.
    Results
    There were no statistically significant differences between blood lipid levels in the two groups but in the control group, there were positive correlations between BOP and cholestrol (P=0.01). In the CP group there were positive correlations between PPD and cholestrol (P=0.037), PPD and LDL (P=0.034) and PPD and the number of missing teeth (P=0.019).There were also positive correlations between BOP and cholestrol (P=0.005) and BOP and LDL (P=0.006) in the CP group.
    Conclusion
    The results of the present study suggest that in patients with periodontitis, as the periodontal parameters (BOP and PPD) increase, the blood levels of cholestrol and LDL increase too, but it is not clear yet whether the observed changes in lipid metabolism are the cause or the consequence of periodontitis.
  • Dr. Mohammad Reza Sharifian, Maryam Raoof Pages 454-462
    Background And Aim
    To date, several materials have been used for root end filling in endodontic surgery. Optimal properties of MTA in invitro and invivo studies has been proven. On the other hand, based on some of the studies, Root MTA (Iranian MTA) and Portland cement are similar to MTA in physical and biologic properties. The aim of this investigation was to assess the marginal adaptation of Gray Pro root MTA, White Pro root MTA, Root MTA and Portland cement Type I root-end fillings under scanning electron microscope. Methods & Materials: Eighty extracted single-rooted teeth were selected. After canal preparation and root-end resection, root-end cavities were prepared ultrasonically. They were divided at random into four test groups of 20 each. The cavities were filled with Gray & White Pro root MTA, Root MTA and Portland cement. The root-end surface topographies were reproduced by means of polyvinylsiloxane impressions and epoxy resin replicas. Then scanning electron micrography (SEM) images of each replica were taken. The material-tooth interface on each photograph was divided into 16 equidistant areas and maximum gap size was recorded in each area. The means of 16 numbers of each photographs was calculated. The means of calculated numbers related to each group were counted. Statistical analysis was performed using ANOVA test.
    Results
    Gap sizes at calculated points were smallest in Portland cement root-end fillings and largest in White Pro root MTA group. Calculated gap sizes for White Pro root MTA, Root MTA and Gray Pro root MTA and Portland cement group were subsequently 16.3975, 15.4185, 12.8880 and 11.3150 μm. Portland cement produced a significantly superior marginal adaptation to Root MTA and White Pro root MTA, and the gap size in Gray Pro root MTA group was significantly smaller than White Pro root MTA (P<0.0001).
    Conclusion
    under this study, the marginal adaptation of both Portland cement and Root MTA was good. After performing more invitro and invivo studies we hope to use Portland cement, which is very economic. Keywords:
  • Mahmood Sabouhi, Dr. Azadeh Farhadi Pages 463-468
    Background And Aim
    A major part of dental work is associated with fixed prosthodontics. The permanence of cemented restorations is based on different factors for instance, retention, appropriate cement and applying the correct way of use. The aim of this study was to compare the retention of zinc phosphate and polycarboxylate cements with the common core build up materials such as amalgam, composite, casting alloy and coremax II. Methods & Materials: In this experimental study twenty 6 6 mm cylinders were produced from every core build-up material. The teeth were prepared by means of mounting and cutting by high speed handpiece. To build – up a substitutionary crown cylinder, 100 cylinders were made by means of based metal casting alloy ingut with external diameter of 12 mm, height of 6 mm and a 6.1 mm hole in the center. 10 samples were cemented with zinc phosphate and the other 10 with polycarboxylate. The samples were placed under the dartec machine and the neccessary power for egress of piston from cylinder was measured by the dartec. The data were analyzed by SPSS software, factorial ANOVA and Duncan tests.
    Results
    The retention mean value of zincphosphate cement to casting alloy, Amalgam, Composite, Coremax II and the tooth sample was respectively as follows: 77±5, 71±5, 37±4, 32±2 & 24±2 MPa. The retention mean value of polycarboxylate cement to tooth, Amalgam, casting alloy, Composite and Coremax II was respectively as follows: 37±3, 32±6, 22±4, 10±1 & 8±1 MPa. ANOVA test demonstrated statistically significant differences between retention mean value of zinc phosphate and polycarboxylate cement with 5 core build-up materials (P<0.001).
    Conclusion
    The reason of more retention in polycarbocylate cement to tooth structure can be related to chemical bonding between tooth and cement. The results of this study revealed that the casting alloy provided more retention than amalgam. The more retention of amalgam in comparison with composite and coremax II can be related to a more powerful compressive strength of amalgam.
  • Dr. Hamidreza Arab, Dr. Naser Sargolzaee, Dr. Amir Moeintaghavi Pages 469-473
    Background And Aim
    Dental clinics may encounter patients who are involved with head and neck cancer and are under chemotherapy. This review discuss about oral and periodontal complications due to chemotherapy and current ways to decrease this complications. 20 articles about chemotherapy and related complications were used for this review. Periodontist has to participate before and during the treatment of patients with head and neck cancers who receive chemotherapic agents and his / her cooperation with oncologist is necessary to achieve the best results. Participation of periodontist in all treatment stages of patients with head and neck cancers is critical.
    Conclusion
    Participation of periodontist is necessary before beginning of treatment of patients with head and neck cancers and this cooperation must continue during and after treatment to achieve the best results.
  • Dr. Fateme Ezoddini Ardakani *, Dr. Alireza Navab Aazam, Dr. Nasrollah Bashardoost, Dr. Hamidreza Mansoorian, Mohammad Hossein Ahmadieh, Dr. Seyyed Abbas Sadat Hosseni Pages 474-484
    Background and Aim
    One of the important factors in orthodontic treatment planning is prediction of growth potential which is applied by stages of skeletal age and or another criteria such as the chronological age, sexual maturity, dental development stages, and height and weight. Another importance in determining the patient's age is in legal medicine to determine the guiltines's age, more or less than 18 years. The aim of this study is to assess the correlation between skeletal, dental and chronological age. Methods & Materials: This diagnostic study was performed as a cross sectional method in dental faculty of Yazd Shaheed Sadoughi University from 2004 to 2005. 58 Patients of 15-25 years old who referred to private dental office were selected. The samples were chosen with continues method until it reached to the desired total numbers. Each patient completed 4 questionnaires consisting of chronological age, determined age from panoramic radiography, measured age from surgical teeth and determined age according to hand wrist radiography. Panoramic radiographs were read by two oral and maxillofacial radiologists and hand wrist radiographs were read by two radiologists. Statistical analysis was performed by Paired T, Correlation coefficient, Wilcoxon, Smirnov - Kolmogorov.
    Results
    The least fault obtained from determined age and real patient age was related to the right mandibular surgical wisdom teeth (1.6 months difference). Hand wrist radiographs had the most fault in age determination and both of the two radiologists determined the ages less than real ages (P=0.000). In the statistical analysis, it seemed that the age determination from wisdom teeth by panoramic radiographs is just a suitable method. When age determination is considered to special case, the maxillary right wisdom teeth showed more proximity to real age (39.4%) and mandibular left third molars (24.5%) and mandibular right third molars (23.9%) were in the next steps.
    Conclusion
    Age prediction by wisdom teeth on panoramic views is a proper way to report for legal medicine. Since the hand wrist radiographs had the most faults in age prediction, its advantage is not proposed, in individuals more than 18 years old.Keywords:
  • Dr. Hamidreza Azimi, Dr. Mohammad Reza Jalali Nadoushan, Dr. Hamid Tofighi Pages 485-491
    Background and Aim

    G.B.R is a procedure which is used for treatment of the osseous defects. In this procedure new bone forms in the defect. The aim of this study was to compare the bone formation with madrepora and membrane, madrepora alone and membrane alone. Methods & Materials: This study was done on 5 white Newzland rabbits. Three defects were created in parietal bone. The first defect was filled with madrepora particles (250-500 micron) and covered with a piece of membrane. The second defect was filled only with madrepora and the third defect was left empty and covered with membrane. After 8, 9, 11, 14, and 15 weeks animals were sacrificed. Statistical analyses were done by Kruskal – wallis and Mann – whitney U tests.

    Results

    Histologically the defect which contained madrepora and membrane was filled with trabecules after 15 weeks. In the second defect the trabecules were seen only in the periphery. The defect was filled with connective tissue in the third defect.

    Conclusion

    Madrepora's pieces have biocompability with rabbit tissues and the process of repair in the osseous defect was accelerated.

  • Dr. Massoud Fallahinejad Ghajari *, Dr. Zahra Mirshekar, Dr. Shiva Razavi Pages 492-498
    Background And Aim
    As need assessment is the first step for oral health promotion, the level of knowledge and attitude toward oral and dental health among Zahedan's junior school students was evaluated in this research. Methods & Materials: In this cross – sectional descriptive research, 800 students among junior school (431 boys & 369 girls) were chosen through cluster sampling method. Data was gathered through a self report questionnaire including gender, level of education, school type, parent occupation and level of their education, knowledge and attitude among students. The data were analyzed by SPSS (ver. 10) and chi – square statistics.
    Results
    Sixty percent of students had moderate level of knowledge and 29.6% had desired knowledge. 17.3% held positive attitude and 45% held a moderate attitude toward oral & dental health. Significant relationship was found between oral health knowledge and attitudes of parents with their educational level and occupation (P<0.001). There was also a significant relationship between student's educational level, school type, and gender with oral health knowledge (P<0.001). The girls and students of private schools and last year of junior high school had a better level of knowledge. 56.5% of students brushed at least twice daily and 18.8% used dental floss. 43% of students had not dental visit for the past 12 months. The most important source of oral and dental health information of 75% of students were dentists and parents, and there was a direct relationship between health habits (at least brushing twice a day & using dental floss) and visiting the dentist in the last year with the level of knowledge and attitudes.
    Conclusion
    The level of knowledge of Zahedan's junior high school students about oral health was not enough which may be due to poor teacher's role in education of oral and dental health. Keywords:
  • Dr. Amir Ghasemi, Dr. Nazli Sadrzadeh, Dr. Majid Bargrizan, Dr. Leila Nasiri Khanlar, Hamid Farhadi Pages 499-504
    Background And Aim
    The aim of this study was to evaluate the effect of glass-fiber on the flexural strength of composite resins. Methods & Materials: The study was done experimentally in which flexural strength of glass - fiber reinforced composite resins were assessed with a three-point load test on 22 samples. 11 samples of composite resin blocks and 11 samples of composite resins reinforced with glass – fiber were prepared in a mold of 25×6×2 mm and stored in 100% of moisture for one month, until they were ready for testing in an Instron Universal Testing Machine using a crosshead speed of 1 mm/min. Student t test was used for statistical analysis.
    Result
    Flexural strength in the first group was 22.39±3.38 MPa and in second group was 29.74±2.36 MPa. According to t test analysis, the difference between the two groups was statistically significant. (P<0.01)
    Conclusion
    The results of this study suggest that the flexural strength of the fiber-reinforced composite made from glass - fibers was more than composite resin.
  • Dr. Ardeshir Lafzi, Dr. Nader Abolfazli, Dr. Sariyye Sadeghpoor Pages 505-515
    Background And Aim
    Dentin hypersensitivity is a transient toothache with multiple external stimuli that has high prevalence in adults (about one out of every seven patients). The aim of this study is clinical comparison of the role of potassium nitrate and strontium chloride in decreasing hypersensitivity following periodontal resective surgery. Methods & Materials: Fifty one patients with tooth hypersensitivity following resective periodontal surgery participated in this study. Patients were randomly divided into 3 groups. group I: patients using Sensodyne toothpaste containing potassium nitrate, II: patients using Sensodyne toothpaste containing strontium chloride and group III: as control. ‏The patients used the dentifrices for 14 days. The severity of hypersensitivity was recorded in specific questionnaires designed for this study and verified by visual Analogue Scale (VAS). Furthermore, the severity of hypersensitivity of different teeth and the different irritants producing hypersensitivity according to gender and age were recorded. Collected data was statistically analyzed using exact Fisher and Chi-square tests.
    Results
    Out of 51 participants in the study there were 30 females and 21 males. No statistically significant differences were found between group I and group II (P>0.05), but there were significant differences in hypersensitivity reduction between group III with group I & II (P<0.05). Cold was the most common irritant in this study 96.2% and after that, heat with 33.3% of cases. The most common involved teeth were mandibular lateral and central incisors respectively.
    Conclusion
    According to the high rate of tooth hypersensitivity following resective periodontal surgery, the use of desensitizing agents such as potassium nitrate and strontium chloride along with good oral hygiene are recommended.
  • Dr. Hamid Moghaddas, Dr. Ashraf Sadat Sanei, Corresponding Author: Dr. Vahid Pajouh Pages 512-522
    Background And Aim

    No clinical trial has been done in relation to successful coverage of gingival recessions with and without odontoplasty. This study was designed to evaluate the effects of odontoplasty with subepithelial connective tissue graft (SeCTG) on the outcome of root coverage on abraded teeth with gingival recessions, attachment level, height of keratinized gingival and teeth sensitivity. Methods & Materials: Thirty-six class I, and III Miller recessions were treated in 10 patients, using SeCTG with coronally positioned flap with (test group) and without (control group) odontoplasty. Clinical measurements probing depth, abrasion depth, height of recession (HR), width of recession (WR), height of keratinized gingival (KG), clinical attachment level (CAL), width of interdental papilla, bone level and vestibule depth were recorded at base line and 3 months after surgery. The changes in variables were evaluated by paired t test and Wilcoxon's sign ranked test.

    Results

    Probing depth before and after surgery was reduced 0.44 mm in the test group which was not statistically significant. However the difference was significant in the control group (P=0.007). Differences between mean clinical attachment level (CAL), height of recession (HR), width of recession (WR) and height of keratinized gingival (KG) in test and control groups before and after surgery were statistically significant (P<0.0001). Differences between the two groups in CAL, and HR were statistically significant (P=0.026, P=0.03). Difference between mean two groups in KG before surgery was statistically significant (P=0.036). However difference between two groups was not statistically significant. Difference between before and after surgery in vestibule depth was not statistically significant. Interdental papilla in test group had not any relation with mean root coverage, however in control group the relation was highly significant (P=0.001, r=0.75). Bone level in mid facial in both groups had not significant relation with mean root coverage. Abrasion depth in test group had not significant relation with mean root coverage. However, in control group, had significant relation with mean root coverage (p=0.003, r =0.65).

    Conclusion

    SeCTG with coronally positioned flap is a predictable method for root coverage with shallow, moderate and deep recessions. Odontoplasty in abraded teeth in order to decrease avascular surfaces, irregularities and root convexity results in better clinical outcome to gain clinical attachment, root coverage and keratinized gingiva.